گزارشی از مراسم یادبود علیرضا طبایی
طبایی شعر را جدی می گرفت
به گزارش کادو دونی، فرزند علیرضا طبایی در نشست بررسی کارنامه ادبی علیرضا طبایی اظهار داشت: پدر همیشه شعر را جدی می گرفت.
به گزارش کادو دونی به نقل از ایسنا، نشست «بررسی کارنامه ادبی علیرضا طبایی» توسط مجله اینترنتی «فرهنگ نو» با سردبیری علی سرهنگی و با همراهی گروه شعر معاصر در موسسه بهاران برگزار شد.
در شروع مراسم فیلم ماندگاران از زندگی علیرضا طبایی پخش گردید.
طبایی از فرهیختگان عصر ما بود
در شروع نشست که با اجرای اسدالله امرایی همراه بود، کامیار عابدی، پژوهشگر ادبی بااشاره به گفت وگویش با ایسنا در رابطه با علیرضا طبایی و با اشاره به اینکه تلاش خواهد نمود حرف هایش تکراری نباشد، اظهار داشت: طبایی یکی از اشخاصی بود که در بزنگاه تاریخی در دهه ۴۰ تا ۵۰ رشد کرد. معمولاً از این دوره بعنوان گردشگاه تاریخ ادبیات یاد می شود.
او افزود: یکی از خصوصیت های طبایی قرار گرفتن وی در موقعیت شعر نو، غزل نو و ترانه سرایی بود البته این مورد مختص او نبود بلکه حسین منزوی و محمدعلی بهمنی هم در این موقعیت قرار داشتند. دراین میان منزوی و طبایی به سمت ترانه سرایی رفتند اما برخلاف شهیار قنبری و ایرج جنتی عطایی که صرفاً ترانه سرا بودند، منزوی و علیرضا طبایی شاعر هم بودند.
عابدی اضافه کرد: در دهه ۵۰ طبایی از ترانه سرایی فاصله گرفت و از سال ۸۵ به بعد شعرهایش به سمت آرمان های ملی - میهنی گرایش پیدا کرد که نمونه اش شعر «مادرم ایران» و شعر «خلیج فارس» است.
او ضمن اشاره به اینکه طبایی از فرهیختگان عصر ما بود اظهار داشت: شاعران جوان زیادی را تربیت کرد و مشوق جدی آنها بود.
بحث شعر برای پدر جدی بود
احمد طبایی، فرزند طبایی ضمن اشاره به اینکه در محیط شعر و ادبیات متولد شده اظهار داشت: از اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ همراه پدر به انجمن های ادبی همچون انجمن خواجو می رفتم.
ایشان در ادامه ضمن اشاره به نقل قولی از حمیدرضا شکارسری - شاعر - اظهار نمود: هربار که علیرضا طبایی به جلسات انجمن خواجو می آمد، نعمت احمدی - مدیر انجمن خواجو - می اظهار داشت: «امروز جلسه مان جدی است.» و به واقع همینطور بود چون که شعر برای پدرم خیلی جدی بود و او زندگی اش را وقف شعر کرد.
او اضافه کرد: پدر با معیارهایی که داشت اشعار جوانان را ارزیابی و در مجله جوانان منتشر می کرد و برایش مهم نبود این شعر توسط چه کسی و در چه موقعیتی و از کجای ایران ارسال شده است. او همیشه حامی شاعران جوان بود.
طبایی با اشاره به اینکه پدر به مفهوم واقعی، شاعری متعهد بود، اضافه کرد: هیچگاه عقاید و باورهایش را به فرزندانش تحمیل نمی کرد و تا آخرین روز عمر خویش را شاعری متعهد می دانست و فصل مشترک همه خانواده ما وطن دوستی و میهن پرستی و عشق ورزیدن به فرهنگ و ادبیات ایران بود.
طبایی و ارتباطش با تئاتر و رسانه
علی سرهنگی، سردبیرمجله فرهنگ نو با خوانش شعری از طبایی، اظهار داشت: استادطبایی در زندگی و کارهای ادبی مظلوم بود و بدون های و هوی، به همین خاطرناشناخته مانده و هنوز جایگاه واقعی خویش را نیافته است.
او اظهار داشت: من سال ها است، ایشان را می شناسم و از نوجوانی تک وتوک از همکاران وی در صفحه شعر مجله جوانان بودم. درمراسم تشییع پیکر پاک او چندتن شاعر دولتی که در همه مراسم ها کلیشه شده اند، آمدند و حرف هایی زدند. در صورتیکه ایشان انسانی مستقل و آزاد بود.
سرهنگی افزود: یکی از محققان در گفت و گویی در رابطه با استاد، متأسفانه اطلاعات اشتباهی گفتند که من بعضی از آنها را اصلاح می کنم. اولاً اقای طبایی را از موسسه اطلاعات اخراج نکردند بلکه او باخواسته شخصی و به علت رفتن سردبیر جوانان از آن موسسه دیگر به همکاریش ادامه نداد. دوم آن که طبایی ۱۴سال با مجله جوانان همکاری داشت نه ۱۲سال و مبحث سوم انکه استاد طبایی با شعر سپید مخالف نبود و بخشی از فعالیتهای ایشان به گسترش شعر سپید و تشویق شاعرانی هم چون افسر نیک روی و ده ها شاعر دیگر برای نوشتن آن ژانر ادبی بود. آخرین مبحث هم در رابطه با نزدیکی فضای اشعار طبایی به شعر اخوان یا کسرایی به زعم آقای عابدی است که من فکر می کنم این گونه نیست.
سرهنگی در قسمت دیگری از سخنان خود، اظهار داشت: شاید کمتر کسی در مورد تئاتری بودن استاد طبایی و فعالیت هایش در حوزه هنرهای دراماتیک و نمایشنامه نویسی بداند. او شعر مورد علاقه خویش را وارد قالب نمایشنامه کرد و ضمن پژوهش در ادبیات منظوم، نمایش نامه ای منظوم نوشت.
در ادامه این نشست مینا آقازاده، ضمن صحبت در رابطه با علیرضا طبایی، غزلی از او را خواند.
در ادامه پیامی صوتی از جلال سرفراز، دوست قدیمی طبایی و شاعر و از برپاکنندگان ده شب شعرگوته از آلمان در رابطه با طبایی پخش گردید.
همینطور حسن اسدی، شاعر و غزل سرای، که از دوستان و همکاران صفحات شعر مجله جوانان در پنجاه سال قبل بود، در رابطه با شعرهای نو و غزل های طبایی، اظهار داشت: او دریاچه زلالی بود که چشمه ها را از تمام جای کشور جمع و به دریای خروشان ادبی تبدیل کرد.
او شعرهای طبایی را با درون مایه سنگین و تصاویر رنگین خواند و به نگارستان هزار توی راز تعبیر کرد و اظهار داشت: او تنها ماند چون به جایی وصل نبود.
جدی گرفتن شاعران جوان
یزدان سلحشور، روزنامه نگار و منتقد ادبی هم در سخنانی اظهار داشت: طبایی دو کار بزرگ انجام داد؛ اول اینکه غزل نو را وارد فضای ادبی کرد و کار دوم اینکه نسل جوان را در انجمن های شعری وارد کرد و به آنها بها داد که بعضی از آنها بخش شعر انقلاب را در حوزه هنری تشکیل دادند و البته بعدها هم از آن جا فاصله گرفتند.
او اضافه کرد: فریدون مشیری اشعار طبایی جوان را که تازه از شهرستان آمده بود منتشر می کرد و زمانیکه طبایی به مجله جوانان امروز که آن زمان که سردبیرش، ر. اعتمادی بود رفت. او هم به اشعار جوانان ارزش گذاشت و آنها را چاپ کرد.
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب