روایت كادو دونی از نمایشگاه مینیمالیسم و كانسپچوال آرت موزه هنرهای معاصر

ژست های اینستاگرامی در کنار اثر هنری آری یا خیر

ژست های اینستاگرامی در کنار اثر هنری آری یا خیر به گزارش کادو دونی نوع برخورد با اثر هنری باید چگونه باشد و آیا معیاری برای آن وجود دارد؟ آیا افرادی که صرفاً به منظور ژست و سلفی گرفتن با آثار هنری، به یک نمایشگاه رجوع می کنند، تداعی گر بی فرهنگی اند یا با قائل بودن رهاشدگی در برخورد مخاطب با اثر هنری، حتی این رویکرد را هم میتوان بخشی از اثر هنری به حساب آورد؟


امکان ندارد برای بازدید از نمایشگاه جدید موزه هنرهای معاصر تهران یعنی «مینیمالیسم و کانسپچوال آرت» به این مکان فرهنگی رجوع کنید و با این سوالات بنیادین در ذهنتان مواجه نشوید.
نورهای نئونی که در انتها نمایشگاه خواه ناخواه فضایی مساعد برای تصاویر شخصی بوجود آورده اند، بیشتر از پیش شما را با این سوالات مواجه می کنند؛ اما پاسخ صحیح به این سوالات چیست؟
آنچه در ادامه می خوانید تلاش خبرنگار ایسناست برای یافتن پاسخ این پرسش ها، با روایت فضایی که این روزها در نمایشگاه به چشم می خورد.
حدودا دو ساعت مانده به پایان ساعت کاری موزه وارد می شویم. حاضران در نمایشگاه که دقیقاً نمی توان آنها را صرفاً به یک قشر یا گروه خاص نسبت داد، درست در ساعتهای پایانی روز، موزه هنرهای معاصر تهران را با حضور خود گرما بخشیده اند.
بیشتر از یک هفته است که نمایشگاه «مینیمالیسم و کانسپچوال آرت» در این مکان فرهنگی و هنری افتتاح شده و علاوه بر فضای نسبتا شلوغ موزه در ایام گرم تابستانی، تصاویری که افراد از بازدید خود در فضای مجازی نشر داده اند، شاید گواهی بر این فرضیه باشد که بالاخره بعد از روزهای تعطیلی و سکون، بار دیگر بازدید از این مکان فرهنگی و هنری رونق گرفته است.



اما از جزئیات که گذر نماییم، جانِ حرف ما در این گزارش، خود نمایشگاه و آثاری است که به نمایش درآمده اند. بهترین تعریف در توضیح مینیمالیسم و شاید هنرهای مفهومی، همان تعریفی است که «سل له ویت» ـ هنرمند آمریکایی ـ به این شرح عرضه کرده است: «در هنر مفهومی، ایده یا مفهوم مهم ترین جنبه اثر است. هنگامی که هنرمند از شکل مفهومی هنر استفاده می نماید، به این مفهوم است که همه ی برنامه ریزی ها و تصمیم گیری ها از قبل انجام می شود و اجرا یک امر ظاهری است. ایده تبدیل به ماشینی می شود که هنر را می سازد.»

این تعریف اما به تنهایی ما را در راه درک این سبک یاری نمی نماید. آنچه در نمایشگاه مشاهده می شود، در چارچوب تابلو نقاشی، مجسمه یا عکس، همگی یک خصوصیت واحد در خود دارند که تعلق خود به سبک مینیمالیسم و هنرهای مفهومی را فریاد می زنند: «سادگی»



در لا به لای تعاریف گوناگونی که عرضه شده بود شاید بهترین تعریفی که تماشاگر را به درک کاملی از چرایی سادگی این آثار و حضور مکرر اشکال هندسی در چارچوب مجسمه و تابلو نقاشی راهنمایی می کند، تعریفی است که اینگرید راینهارد، هنرمند آلمانی به این شرح عرضه کرده است: «هرچه چیزهای بیشتری در اثر وجود داشته باشد، کار هنری شلوغ تر است، بدتر است. بیشتر کمتر است. کمتر بیشتر است. چشم تهدیدی برای روشن دیدن است. عریان کردن خود ناپسند است. هنر با رهایی از طبیعت شروع می شود.»

زمانی که بعنوان بازدیدکننده این تعریف را خوانده و سپس با دو تابلو که یکی مطلقا سیاه و دیگری مطلقا سفید است، مواجه می شوید، آنگاه فلسفه این تعداد از آثار با تمرکز بر اشکال هندسی را درک خواهید کرد. نکته جالب دیگر اما وجود مجسمه هایی با اشکال هندسی بدون قرار گرفتن حفاظی در کنار آنهاست که با رنگ ساده ای چون سفید بازهم همان خصوصیت معروف مینیمالیسم را در خود دارند: «سادگی»




یکی دیگر از خصوصیت های این دو سبک که به آن اشاره شده، بخصوص در ارتباط با مینیمالیسم، عاری بودن اثر هنری از پیش فرض هایی چون سیاست، تاریخ و... است و شاید بتوان گفت حضور نداشتن همین موارد است که سبب شده اثر هنری در این سبک صرفاً همان چیزی باشد که ما در مقابل آن قرار گرفته و می بینیم.
رابرت موریس در ارتباط با همین خصوصیت تعریفی عرضه کرده که اگر برای بازدید از نمایشگاه راهی موزه شوید، این تعریف شاید شما را دشمن سبک مینیمالیسم کند. او در این خصوص چنین نوشته است: «نه به ارزش های متعالی، ابعاد قهرمانانه، تصمیم های رنج آور، روایات تاریخی، مصنوعات ارزشمند، ساختار هوشمند، تجربه بصری جالب.»

شاید برایتان سوال باشد که یک اثر مانند عکس یا نقاشی چگونه می تواند از ابعاد تاریخی عاری باشد؟ چرا نباید ابعاد تاریخی را نشان دهد؟ در همین زمینه آنچه در وهله اول به ذهن خطور می کند، رد این مورد است. یعنی این که اثر هنری عاری از ابعاد تاریخی، سیاست و... باشد، صرفاً یک ادعایی است که نمی تواند در کار اجرایی شود، اما اگر دقیق تر نگاه کنید، رنگ سفیدی که سراسر و در عین سادگی روی تابلوی نقاشی ریخته شده، مجسمه ای که صرفاً با رنگی ساده نمونه ی بزرگ شده ی یک شکل هندسی است و... چگونه می توانند نگاهی ترکیب شده از تاریخ، سیاست یا پیش فرض هایی اینچنین را در خود جای داده باشند؟

مسأله دیگری که وجود دارد این است که باآنکه هنرمند دست به خلق اثر در بعد تاریخی ای که در آن زندگی می کرده، زده است؛ اما آنچه در نهایت شما در خروجی کار هنرمندان پیرو این دو سبک مشاهده می کنید، نبود خصوصیت های در رابطه با این دوره تاریخی است. جنگ نیست، قحطی نیست، کشت و کشتار نیست، تظاهرات خیابانی نیست، قتل عام نیست، هیچ چیز نیست و آنچه هست صرفاً رنگ هایی ساده، خطوطی ساده و اشکال هندسی ساده تری هستند.


در این زمینه بخوانید:
گزارش تصویری نمایشگاه مینیمالیسم و کانسپچوال آرت

در قسمت پایانی نمایشگاه و در گالری پایانی، نورهایی چشم را نوازش می کنند که تندی آنها باآنکه شاید برایتان تداعی گر سادگی سبک مینیمالیسم نباشند، اما با این وجود نور هستند. نور با همان مفهوم و خصوصیت تابشی که دارد. هر رنگی که باشد، باز هم ساده است؛ چونکه زمانی که در مقابل این نورها می ایستید، چیزی جز خود نور مشاهده نمی کنید. اگر بخواهیم خیلی خلاصه بگوییم، این نورها برایمان سادگی مینیمالیسم را داشتند؛ اما گویی برای عده ای از بازدیدکنندگان همین سادگی آنها را به درکی رسانده بود که محیط را به منظور عکاسی و ژست گرفتن برای آنان مساعد کرده بود.
درباره نحوه مواجهه با اثر هنری همواره دیدگاه های مختلفی وجود دارد. در عین حال که برخی عقیده دارند این برخورد باید متفکرانه و عاری از هرگونه ابتذال باشد؛ اما عده ای دیگر مخاطب را در رویارویی با یک اثر هنری آزاد می دانند و بنابر همین دیدگاه در تصویری که پایین تر مشاهده می کنید، کسی عکاسی و ژست گرفتن در کنار آثار هنری را نفی نمی کند.

بهرنگ صمدزادگان، کیوریتور این نمایشگاه گروهی که به نقل از خودش انتظار این استقبال برای عکاسی در کنار آثار هنری را داشته، درباره این نوع از مواجهه به خبرنگار تجسمی ایسنا چنین گفت: «من نوع برخورد با قسمت پایانی نمایشگاه را ابتذال نمی گذارم. در دو قسمت نمایشگاه هم رخ دادن این تمایل برای عکاسی را پیشبینی می کردم. در قسمت آخر هیجان انگیز بودن نورهای نئونی سبب می شود که این اتفاق رخ دهد ولی نمی توان گفت بار ابتذالی به آن اضافه می کند.»

او افزود: «بالاخره مسأله ارتباط برقرار کردن با محیط است و در نئون آرت، هنرمند به جهت اینکه ماهیت اثر هنری از وضعیت مادی بیرون برود، در آن از نور صنعتی بهره برده و هدف تأثیرگذاری بر محیط است. ازاین رو هر نوع برخورد و تعاملی که مخاطب با این اثر پیدا می کند، برای شخص من جالب هست.»

صمدزادگان ضمن اشاره به تمایل بازدیدکنندگان برای تماس با اثر هنری چنین اظهار نمود: «خیلی ها علاقه دارند آثار هنری را لمس کنند و با آن عکس بگیرند و باتوجه به این نکته، ما مجبور به نصب مانع هایی برای پیشگیری از این تماس شدیم. بخصوص برای روزهای شلوغ به خصوص جمعه ها مجبور شدیم مانع در نظر بگیریم. چیزی که من خیلی تلاش داشتم که با اضافه کردن تعداد مراقبان از آن جلوگیری کنم؛ چون در مینیمالیسم مسئله بسیار مهم این است که فاصله بین اثر و مکان وجود نداشته باشد که متأسفانه ما متوجه شدیم که مردم ما علاقه دارند با آثار هنری تماس داشته باشند. این درحالی است که ما بعضی از آثار را به سختی احیا کرده بودیم چونکه سخت صدمه دیده بودند.»





جانِ کلام این که در دنیای مدرن امروزی چنین به به نظر می آید که هر فردی به یک نوع با اثر هنری تعامل برقرار می کند و بنابر این نکته، حتی برخورد عوامانه و ژست های اینستاگرامی به منظور تهیه عکس هم نوعی برخورد با اثر شمرده می شود؛ چونکه مخاطبان یک اثر هنری نمی توانند همه از یک جنس و قشر باشند!




1401/04/14
10:22:52
5.0 / 5
523
تگهای خبر: تصویر , رمان , عكس , فرهنگ
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۵ بعلاوه ۳
کادو

كادو دونی

فروش انواع کادو

kadodooni.ir - حقوق مادی و معنوی سایت كادو دونی محفوظ است