امتحان سخت یك فرمانده

امتحان سخت یك فرمانده به گزارش كادو دونی برای من جبهه به تمام معنا كربلا بود. اگر به نیروهایم از صبر و پایداری می گفتم عمیقاً بر این باور بودم كه باید در همه چیز به سیدالشهدا تأسی كنم بنابراین وقتی خبر مجروحیت پسر شش ماهه ام را بر اثر بمباران شنیدم، حتی به نزدیك ترین دوستانم یا برادرانم كه در گردان با من بودند نگفتم و این حادثه را امتحان الهی دانستم.



به گزارش کادو دونی به نقل از ایسنا، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس با اشاره به بخشی از کتاب «آب هیچگاه نمی میرد» که در بردارنده خاطرات سردار شهید میرزا محمد سلگی است، می نویسد: «شب بیستم دی ماه، گردان حضرت علی اکبر به خط زد و گوشه کانال ماهی را تثبیت کرد. سحر روز بیست و یکم وقتی گردان قیس بن مسهر آماده می شد که به جای گردان حضرت علی اکبر به کانال ماهی برود خبر رسید که شهرستان نهاوند بمباران شده است. تلاش کردم که بچه ها از بمباران شهر آگاه نشوند. آنها که خبر داشتند هم تزلزلی در اراده شان به وجود نیامد. همه می دانستند که بمباران وسیع شهرها همزمان با عملیات بزرگ کربلای ۵ برای شکستن مقاومت رزمندگان در جبهه هاست.

همان روز خبر رسید که پدر خانمم در اثر بمباران به شهادت رسیده و پسر شش ماهه ام، حسین، مجروح شده است. با شنیدن این خبر به یاد دعای پدر خانمم در مراسم شهادت فرزندش امیر افتادم. از خدا خواسته بود تا شش ماه دیگر به او ملحق شود.

برای من جبهه به تمام معنا کربلا بود. اگر به نیروهایم از صبر و پایداری می گفتم عمیقاً بر این باور بودم که باید در همه چیز به سیدالشهدا تأسی کنم بنابراین وقتی خبر مجروحیت پسر شش ماهه ام را بر اثر بمباران شنیدم، حتی به نزدیک ترین دوستانم یا برادرانم که در گردان با من بودند نگفتم و این حادثه را امتحان الهی دانستم. برای همسرم که طی شش ماه برادر و پدرش را ازدست داده بود، از خداوند صبر زینبی خواستم.»




1399/06/02
20:12:50
5.0 / 5
1764
تگهای خبر: رمان , كتاب
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۲ بعلاوه ۳
کادو

كادو دونی

فروش انواع کادو

kadodooni.ir - حقوق مادی و معنوی سایت كادو دونی محفوظ است