تازه ترین سروده های حسن گل محمدی

بهاریه های فریاد خیز ای ساقی پیمان شكنان باده بیار

بهاریه های فریاد خیز ای ساقی پیمان شكنان باده بیار به گزارش كادو دونی حسن گل محمدی (فریاد) شاعر و پژوهشگر تازه ترین بهاریه های خویش را برای مهر ارسال كرده است.



به گزارش كادو دونی به نقل از مهر، پارسی سرایان از دیرباز تابحال به مناسبت آغاز بهار و چرخش طبیعت از سرما و رخوت به زندگی و سرخوشی اشعاری سروده اند كه به بهاریه شهرت دارد.
وصف نوروز در شعر كهن فارسی، سبب تحول معنایی واژه «بهار» هم شد و بنابراین هم در طول سالیان فرهنگ و تمدن ایرانی «بهاریه ها» با عنایت به اوضاع سیاسی و اجتماعی هر دوره قابلیت خوانش های مختلف را پیدا كردند، اما به هر حال معنای ظاهری ابیات هم اهمیت ویژه داشت.
نوروز جشنی است یادآور روزگاران كهن كه در سنت اسلامی هم پذیرفته شد. ازاین رو نو شدن طبیعت هم نوستالژی تمدن كهن را در دل شاعران و مردم زنده می كرد و هم همسو با تفكرات اسلامی بود و بهاریه ها هم مشحون از معانی در رابطه با این دو خط معنایی است.
در ذیل تازه ترین بهاریه های سروده شده توسط حسن گل محمدی (فریاد) را می خوانید كه برای مهر ارسال كرده است. فریاد، شاعر و پژوهشگر ادبی و مترجم است. دیوان اشعار وی در سال ۱۳۹۵ توسط نشر كومش با مقدمه ای از عبدالرفیع حقیقت منتشر گردید.
او همینطور مصحح «دیوان كامل اشعار شاطرعباس صبوحی قمی» و «دیوان كامل ناصرالدین شاه قاجار» است. با پژوهش او كتاب های «امیرهوشنگ ابتهاج؛ شاعری كه باید از نو شناخت»، «نیما چه می گوید؟»، «با كاروان مولوی از بلخ تا قونیه» و «دكتر شفیعی كدكنی چه می گوید» هم انتشار یافته اند.
۱
روز نو آمد و از طریق رسیدست بهار
خوش بود بر لب جوی و می ناب و لب یار
این اشارت بُوَد از آمدن فصل بهار
كه رود عمر و در این دیر نماند دیّار
چشم ما بسته شد از دیدن گلزار و دمن
نكند هیچ تفاوت نه قفس نه گلزار
ناصحا ترك مناهی به خدا مشكل نیست
مشكل آنست كه تو ترك نكردی این كار
چون شكستند حریفان همگی توبه خود
خیز ای ساقی پیمان شكنان باده بیار
باده پیش آر كه غم از دل یاران ببرد
تا زمستی نكند فرق مرا لیل و نهار
باده پیش آر مبادا كه زنند طبل رحیل
وای از آن وقت كه ما را گذرد كار از كار
بانگ و «فریادِ» بپا خیز رسد تا به فلك
خفتگان را نكند بانگ رحیلی بیدار
۲
بهار آمد ولی شور بهاران در دلم نیست
صفای صحبت دیرین یاران در دلم نیست
پیام عشق می پیچد میان جنگل و دشت
طنین دلنشین آن هزاران در دلم نیست
شبابی بود و شوری بود و ما را هم قراری
دگر یادی ز جمع بی قراران در دلم نیست
جوانی رفت و شور و حال همراهش چه شد آخر
وفای عهد آن شب زنده داران در دلم نیست
شب تنهایی و صحبت فراموش گشته یاران را
خیال گفتگو با گل عذاران در دلم نیست
گل رویت امیدی بود غم های دلم را
غمی دیگر به یاد غمگساران در دلم نیست
همه شب شستشو می داد دل ما را زلال اشك
دگر اشكی چون آب جویباران در دلم نیست
خداوندا جدا كن غصه ی «فریاد» را از او
كه چیزی جز غم این روزگاران در دلم نیست
۳
مخور غم ای دل حزین بهار می آید
به قلب خسته ی عاشق قرار می آید
نوید وصل و وصالت رسد بزودی زود
ای خسته جان به كنارت نگار می آید
غرق شكوفه شود شاخه ها به روی درخت
آن بلبل رمیده به شاخسار می آید
ز بعد سردی سخت این زمستان ها
بنفشه ها به لب جویبار می آید
هر شب سرم هوای تو می كند عزیز دلم
آیا شود كه ببینم نگار می آید؟
به گلشن و به گلستان ز شور و شوق بهار
صدای بلبل و بانگ هزار می آید
وزد نسیم فرودین و با وقار تمام
گل امید و شقایق بر این دیار می آید
دهید مژده كه همراه این نسیم امسال
بهار فاتح این روزگار می آید
خبر ببر به پرستو بگو كه باغبان خجل
آید به باغ خودش لیك شرمسار می آید
«فریاد» را رسد آن روز كه بر عروس سخن
از هر كجای جهان خواستگار می آید
۴
مه من سال نو آمد چكنم با غم نو
من و سرمای شدید و نگه بی پرتو
تكیه بر اختر بد می كنم از تنهایی
با غم دل چكنم نیست دلم حرف شنو
حاصل عمر گرانمایه زیان بود زیان
كشت ما را نَبُوَد حاصلی هنگام درو
خبری من نشنیدم ز كسی یا ز كتاب
حاصل كار نداشت ارزشی بیشتر ز دو جو
به دنبال كسب معاش عاقبت از ناچاری
قلم و كاغذ و تالیف همه رفتند به گرو
اندرین فصل بهار شكوه ای از بختم نیست
از كریمی خداوند تو نومید مشو
شد فلك سبز و جهان گشت یك دفعه جوان
كنج این خانه رها كن سوی گلزار برو
همچو «فریاد» ز دل، كینه و غم را بزدا
سخن اهل نظر را ز ره صدق شنو
۵
بهار آمد رو به صحرا كن
گل و گلزار را تماشا كن
هر بهاری پیام آور ماست
در دلت آن پیام پیدا كن
بینی چه جان پرورست باد بهار
در درون شور و شوق برپا كن
با نسیم و ترنمش در باغ
نعره سر كن خروش و غوغا كن
پاك كن سینه را ز كین و حسد
دل خود بهر عشق احیا كن
عمر ما همچو برق می گذرد
طی شد امروز فكر فردا كن
غم رفته مخور نیامده نیز
همچو گل شاخه را شكوفا كن
چه كسی راست عمر جاویدان
نقش خود خوب و نیك اجرا كن
لب پیمانه بوس چون لب یار
جام می نوش و ترك دنیا كن
چیست «فریاد» در این جهان هدفت
آن هدف بر صحیفه مانا كن


1399/01/05
23:41:33
5.0 / 5
3563
تگهای خبر: انتشار , جشن , شعر , عشق
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۶ بعلاوه ۲
کادو

كادو دونی

فروش انواع کادو

kadodooni.ir - حقوق مادی و معنوی سایت كادو دونی محفوظ است