نگاهی به كتاب اثرهای رسانه ها ، ۵

استفاده از موسیقی و افزایش حس وحشت در مخاطب

استفاده از موسیقی و افزایش حس وحشت در مخاطب به گزارش کادو دونی، تهیه کنندگان فیلمهای ترسناک به لحاظ سبب شناختی از ابزارهای متعدد همچون موسیقی و تعلیق استفاده می نمایند تا وحشت مخاطب را بالا برند.



خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب_ زینب رازدشت: کتاب اثرهای رسانه ها؛ پیشرفت های نظریه و پژوهش نوشته جینیگز برایانت و مری بث اولیور به ترجمه علیرضا دهقان توسط انتشارات علمی و فرهنگی انتشار یافته است.
در بخش چهارم این گزارش با عنوان «چه شهروندانی بیشتر به اخبار توجه می کنند» اشاره کردیم که شهروندانی که برای نقش های هنجاری رسانه ها بعنوان مراقب میدانی برای عقاید و شتاب دهنده مشارکت ارزش زیادی قائل اند، بیشتر به خبرها توجه می کنند.
در این بخش از گزارش به مطالبی با عناوینی خشونت رسانه ای؛ رشد تلویزیون؛ یادگیری اجتماعی؛ واکنش ترس به رسانه های جمعی؛ گسترش و شدت ترس ناشی از رسانه ها؛ تفاوت های جنسیتی در ترس ناشی از رسانه ها؛ عوامل کلی مؤثر بر احساسات خواهیم پرداخت.
در ادامه مشروح قسمت پنجم و پایانی مجموعه مقالات مرور و بررسی این کتاب را می خوانیم؛
خشونت رسانه ای
تاریخ پژوهش در رابطه با خشونت رسانه ای، غالباً با فیلمها یا برنامه های تلویزیونی متمایز شده است که یا پرده محتوای خشن را کنار می زنند یا بخاطر اثرهای تقلیدی تصور شده آنها بر بعضی افراد مخاطب جلب توجه می کنند. این حقیقت که این روند بی توقف تا قرن جدید ادامه یافته امکان دارد برای پژوهشگرانی که نگران اثرگذاری خشونت رسانه ای بر جامعه هستند، تشویش آور باشد؛ اما احتمالا کاشف این مسأله باشد که اشتیاق برای سرگرمی خشن، تغییرناپذیر است.
در خلال چند ماه اول از سال ۲۰۰۷ بیلبوردهایی مناقشه برانگیز در لوس آنجلس به نمایش درآمد و تبلیغاتی روی سقف تاکسی ها در نیویورک مشاهده شد.
این تبلیغات بخشی از برنامه تبلیغ برای فیلم اسارت بود و ستاره این فیلم، الیشا کات برد، را به تصویر می کشید که در چهار صحنه شکنجه شده بود. این چهار صحنه به ترتیب برچسب های آدم ربایی، حبس، شکنجه و پایان کار را مشخص می کرد. با این که خشم و مناقشه عمومی که پس از این برنامه تبلیغی پیدا شد، بدون شک دقیقا همان چیزی بود که مروجان فیلم می خواستند رخ بدهد؛ ولی احتمالا برنامه ای برای اقدام بی سابقه انجمن فیلم آمریکا طراحی نکرده بودند. این انجمن مؤسسه افتردارک فیلمز را تحریم کرد و این کار مستلزم اجازه قبلی برای تمام تبلیغات بعدی این مؤسسه بود.

انجمن فیلم آمریکا ظاهراً بر این باور بود که برنامه تبلیغی اسارت مناسب تماشای عموم مردم نبوده است. خود فیلم هم در مقالات و نقدهای مختلف گزارش شد و بعضی از آنها عقیده داشتند نمایش های خشونت فجیع در این فیلم خیلی زیاد بوده است. یکی از منتقدان، فیلم مذکور را یک کار تهوع آور و نفرت انگیز از هرزه نگاری شکنجه معرفی نمود.
برای پژوهشگران خشونت رسانه ای، واقعه اسارت حاکی از اینست که با وجود نیم قرن کنجکاوی دانشگاهی، موضوعات حول مناقشه در رابطه با اثر خشونت رسانه ای بر مصرف کنندگان، کاهشی را نشان نمی دهد. در واقع با ظهور تکنولوژیهای جدید ارتباطی که حوزه سرگرمی خشن را گسترش می دهند و روش شناسی های پژوهشی که به پژوهشگران امکان می دهد هنگام مصرف خشونت رسانه ای، درون مغز را کاوش کنند، مضمون های جدید و مهمی در کار پژوهشی روزگار ما درحال ظهور است.
رشد تلویزیون
در شروع دهه ۱۹۶۰ حدود ۹۰ درصد خانه های آمریکا سینگنال های تلویزیون را دریافت می کردند. تقریبا بلافاصله بعد از آغاز سیطره تلویزیون در آمریکا مناقشه در رابطه با خشونت رسانه ای آشکار شد. حکومت آمریکا نخستین نگرانی در رابطه با اثرهای خشونت تلویزیونی را در دهه ۱۹۵۰ ابراز کرد و این نگرانی تا چند دهه بعد همراه پژوهشها و گزارش های مهم متمرکز بر پیوند میان رویارویی با خشونت رسانه ای و رفتار پرخاشگرانه ادامه یافت.
نظریه یادگیری اجتماعی پیشبینی می کند که شخصیت های رسانه ای که بعنوان الگو برای رفتار پرخاشگرانه عمل می کنند، امکان دارد مورد توجه تماشاگران قرار گیرند و بسته به اینکه این رفتارها پاداش بگیرند یا در رابطه با آنها تنبیه صورت گیرد، باعث تقلید یا پیشگیری از تقلید رفتار خواهند شد.
بازی های ویدئویی خشن
رشد انفجاری صنعت بازی های ویدئویی در کنار محبوبیت کامپیوتر های شخصی طی دو هفته گذشته، مسیر پژوهشی جدیدی را ایجاد کرده است که رو به رشد به نظر می رسد. این ادبیات گاهی همان مسائل را بازتاب می دهد که در زمینه تلویزیون و فیلم مطالعه شده است. مثل مبحث حساسیت زدایی؛ اما میتوان انتظار داشت پژوهش های آینده نوآوری های نظری را منعکس کند که خاص بافت بازی های ویدئویی است (مثلاً نقش تعاملی بودن، کنترل شخصی بر سناریوهای خشن و…)
واکنش ترس به رسانه های جمعی / احساس ترس در مقابل صفحه یا پرده نمایش
هر کسی که فیلم ترسناکی دیده باشد، تصدیق می کند که تماشای برنامه های تلویزیونی، فیلم و هر نوع محصول رسانه های جمعی که صحنه های خطر، جراحت، تصاویر عجیب و غریب و شخصیت های وحشتناک را به نمایش بگذارد، واکنش ترس شدیدی در مخاطب ایجاد خواهد نمود. همه ما کمابیش دست کم یک برنامه خاص یا فیلم سینمایی را به یاد داریم که در کودکی سبب وحشت و اضطراب مان شده و تاثیر آن همچنان در ذهن مان باقی مانده و بر دیگر جنبه های رفتاری مان تا مدت ها بعد اثر گذاشته است.
حتی آنقدر بزرگ شده ایم که درک نماییم آنچه شاهدش بودیم حقیقت نداشته است و آن چیزهای وحشتناک هیچگاه نمی توانستند از صفحه تلویزیون یا پرده سینما بیرون بیاند و به ما حمله کنند، باز هم آن ترس و وحشت همراه ما باقی ماند. چنین واکنش هایی حتی وقتی می دانیم آنچه نمایش داده می شود، هیچگاه در حقیقت اتفاق نمی افتد هم ایجاد می شوند. گاهی حتی با این که می دانیم احتمال وقوع حوادث ترسناک نمایش داده شده به هیچ وجه وجود ندارد، باز هم چنین واکنش هایی در ما ایجاد می شود.
گسترش و شدت ترس ناشی از رسانه ها
نتایج یک مطالعه تجربی نشان داد تماشای رویدادهای ترسناک در رسانه ها امکان دارد سبب شود کودکان از انجام دادن فعالیتهای در رابطه با این رویدادها پرهیز کنند. در این مطالعه، کودکان از سطح مهدکودکی تا کلاس ششم که شاهد تصایر رعب آور و منجر به مرگ (آتش گرفتن خانه در مجموعه تلویزیونی خانه کوچک در چمنزار) بودند، به کرات نگرانی خود از بروز حوادث مشابه در زندگی شأن را بیان کردند؛ همینطور نسبت به کودکانی که این قسمت از سریال را ندیده بودند، به یادگیری روشن کردن آتش در شومینه علاقه کمتری داشتند. به صورت مشابه کودکانی که شاهد صحنه غرق شدن بودند، احساس نگرانی بیشتری از احتمال روی دادن چنین حادثه ای داشتند و نسبت به کودکانی که این صحنه را ندیده بودند، به یادگیری قایق رانی تمایل کمتری داشتند. مدت استمرار چنین تأثیراتی اندازه گیری نشد؛ اما این تأثیرات کوتاه مدت بودند؛ چونکه توضیحات لازم و نکات ایمنی برای کودکان بیان شد تا هیچ کودکی گرفتار اضطراب طولانی مدت نشود.
تأثیر شیوه های ادراکی در کودکان کم سن و سال، وقتی توضیحات کلامی را به صورت دیداری و اطلاعات را به شکل باورپذیر به زبان ساده و به دفعات به آنها عرضه نماییم، بهبود می یابد شواهد بسیاری وجود دارد در خصوص این که ترس ناشی از تماشای محصولات رسانه های جمعی، اغلب دراز مدت و گاهی همراه با تأثیرات زیان بار و شدید می باشد.
تحلیل های اخیر مطالعات گذشته نگر بزرگسالان نشان داده است تأثیرات مستمر و هم نامعقول ترس بر فعالیتهای زندگی روزمره آنها ادامه داشته است؛ مثلا خیلی از کسانی که در کودکی فیلم آرواره ها را دیده بودند، هنوز هم هنگام شنا کردن در دریا، استخر یا حتی اقیانوس احساس اضطراب شدیدی می کنند؛ حتی با آنکه می دانند در این نوع آب ها کوسه یافت نمی گردد.
محرک ها و رویدادهایی که معمولا احساس ترس ایجاد می کنند با مرور ادبیات پژوهشی در زمینه منابع ایجاد ترس در دنیای واقعی و تاثیر محصولات ترسناک رسانه ها، سه نوع محرک و رویداد مسبب ترس را در موقعیت های واقعی میتوان بر شمرد که در محصولات ترسناک رسانه ها هم نمایش داده می شوند. این سه عبارت اند از الف: خطر و جراحت؛ ب) ناهماهنگی در اشکال طبیعی. ج) خطر و احساس ترسی که دیگران تجربه می کنند. این سه محرک با یکدیگر تناقض ندارند؛ برعکس در یک صحنه ترسناک امکان دارد بیشتر از یک محرک ایجاد ترس وجود داشته باشد.
محرک های ترسناک بنا به تعریف خود باید ترس ایجاد کنند. نمایش رویدادی که سبب یا تهدیدی است برای ایجاد آسیب، جزو جدایی ناپذیر فیلمهای ترسناک است. فجایع طبیعی نظیر گردباد، آتشفشان و زلزله، بیماری های مسری، اعمال خشونت بار در سطوح فردی و جهانی و حتی بین سیاره ای، حمله حیوانات وحشی و حوادث بزرگ صنعتی و اتمی همچون رویدادهای رایج و خوراک اصلی محصولات ترسناک رسانه ها هستند.

اگر فردی مستقیماً در معرض یکی از این رویدادها قرار گیرد، جانش به خطر می افتد و احساس ترس واکنشی است که از وی انتظار می رود؛ همینطور از آنجاکه هنگام ایجاد جراحت، خطر هم وجود دارد، احساس ترس بعنوان واکنش شرطی از دیدن جراحت ایجاد می شود؛ حتی اگر خطری که باعث جراحت شده است، دیگر وجود نداشته باشد؛ ازاین رو با تعمیم پذیری محرک ها باید انتظار داشت دیدن تصاویر ترسناک خشونت و جراحت هم واکنش ترس را ایجاد نماید. در ادبیات پژوهشی و تجربی، گزارش های فراوانی از ایجاد واکنش ترس ناشی از تماشای تصاویر محرکت های خطرناک در فیلمهای پرهیجان رسانه ها یافت می شود.
خطر و احساس ترسی که دیگران تجربه می کنند
اگرچه در بعضی موارد به نظر می آید تماشاگران به تصاویر محرک های ترس برانگیز مانند خطرات، جراحت ها و موجودات تغییر شکل یافته مستقیماً واکنش نشان می دهند، در اغلب فیلمهای پرهیجان، نمایش این محرک ها به منظور تاثیر بر شخصیت های داستانی و واکنش احساسی آنها صورت می گیرد. شاید بتوان گفت در خیلی از موارد، تماشاگر به صورت غیرمستقیم و از راه تجربه شخصیت های داستانی به محرک های ترس واکنش نشان داده است. همدردی سازوکاری است که به صورت نهفته در چنین واکنش هایی عمل می کند؛ البته بر سر منشأ واکنش همدردی اختلاف نظر وجود دارد. روشن است که در وضعیتی افراد در واکنش به ترس دیگران احساس ترس می کنند. به نظر می آید در خیلی از فیلمهای ترسناک، به همان میزان که بر نشانه های ادراکی در رابطه با تهدیدات موجود اصرار می شود، بر بیان احساس ترس شخصیت هم تاکید می شود.
سازوکار غیرمستقیم دیگری که میتوان بعنوان مسئول احساس ترس از واکنش ترس در دیگران مطرح نمود، از این وضعیت نشأت می گیرد که اگر شاهد افرادی باشیم که در معرض خطر قرار دارند، ترس نیابتی را تجربه خواهیم کرد؛ حتی وقتی این افراد ترس خویش را بیان نکنند.
عوامل اثرگذار بر گرایش به واکنش احساسی در مقابل محرک های رسانه ای
سه عامل بر گرایش تماشاگران به واکنش احساسی در مقابل محرک های ترسناک رسانه ای مؤثرند. این عوامل عبارت اند از الف. میزان مشابهت محرک های رسانه ای به محرک های ایجاد ترس در زندگی واقعی؛ ب. انگیزه تماشاگران برای تماشای محصولات ترسناک رسانه ها؛ ج. عوامل عملی اثرگذار بر احساسات.
مشابهت محرک های رسانه ای با محرک های ایجاد ترس در زندگی واقعی
نظریه تعمیم پذیری محرک ها اشاره دارد به این که هرچه مشابهت بین محرک های شرطی و غیرشرطی و محرک های جایگزین شده بیشتر باشد، تعمیم پذیری واکنش ها قوی تر خواهد بود. به لحاظ ادراکی در مقایسه با تصاویر انیمیشنی، تصاویر واقعی رویدادهای ترسناک، بیشتر به رویدادهای دنیای واقعی شبیه اند؛ ازاین رو نظریه تعمیم پذیری محرک ها پیشبینی می کند که واکنش در مقابل خشونت در فیلمهای اکشن در مقایسه با خشونت انیمیشنی یا عروسکی بسیار شدیدتر است.
شباهت محرک های رسانه ای به محرک هایی که در افراد خاصی ترس ایجاد می کنند هم تعمیم پذیری محرک ها را تشدید می کند. مشاهدات تجربی نشان داده است ترس های فردی (مثلاً ترس از عنکبوت و ترس از مرگ) و تجربه های پیشین رویدادهای اضطراب آور (نظیربه دنیا آوردن کودک) تاثیر احساسی تصاویر رسانه ای در رابطه با این رویدادها را تشدید می کند.

نظریه تعمیم پذیری محرک های رسانه ای هرچند مفید می باشد، نمی توان آنرا مسئول همه موقعیت هایی دانست که در آنها تماشاگران از دیدن تصاویر نمایش داده شده احساس ترس می کنند. این نظریه همینطور مفهوم تمایز محرک ها را در بر می گیرد؛ بدان معنا که همچنان که تماشاگر می کوشد تفاوت های احتمالی میان محرک رسانه ای و همان محرک در زندگی واقعی را تشخیص دهد، واکنش احساسی وی به مقدار زیادی کاهش می یابد؛ اما وقتی نوجوانان و افراد بزرگ سال که قادر به درک ماهیت اصلی محرک های رسانه ای هستند، باز هم واکنش ترس شدیدی را هنگام تماشای محصولات رسانه ای نشان می دهند، باید عوامل دیگری را برای تشریح واکنش آنها به کار گرفت.
انگیزه تماشای فیلمهای ترسناک
انگیزه تماشای فیلمها و برنامه های ترسناک همچون عواملی است که در نظریه تعمیم پذیری محرک ها به حساب نمی آید. به منظور افزایش تاثیر احساسی یک فیلم پرهیجان، تماشاگران مثلا به تجربه کردن یک احساس دلهره دروغین تمایل دارند و این تمایل از نظر ادراکی، آگاهی آنها از غیرواقعی بودن صحنه های نمایشی را کاهش می دهد؛ همینطور امکان دارد تماشاگران بالغ با خلق تصاویر احساسی یا با شاخ و برگ دادن آگاهانه به تصاویر نمایش داده شده در ذهن خود، واکنش های احساسی شأن را شدت بخشند.
تماشاگران بالغی که از هیجان های شدید پرهیز می کنند، فرآیندهای ارزیابی دیگری را برای کاهش احساس ترس خود به کار می برند. علاوه بر انگیزه سرگرمی، تماشاگران برای اهداف اطلاع رسانی هم از محصولات رسانه ای استفاده می نمایند. بخشی از واکنش های احساسی آنها به محرک های رسانه ای امکان دارد از پیشبینی در رابطه با اتفاقات در آینده زندگی خودشان نشأت بگیرد. تماشای تصاویر تهدیدهای واقعی بیشتر از تماشای تصاویر تهدیدهایی که شاید هیچگاه اتفاق نیفتند، وحشت ایجاد می کند؛ همینطور تماشای تصاویر عوامل تهدیدگر که نزدیک و در شرف وقوع تلقی می شوند، نسبت به تهدیدهای دور، ترس بیشتری ایجاد می کنند.
عوامل کلی مؤثر بر احساسات
از آنجایی که هیجانات احساسی جز مهمی از واکنش ترس است، عامل ضروری در واکنش تماشاگران به تماشای محصولات رسانه ای ترسناک هم محسوب می شود.
آزمایش های تجربی در زمینه نقش جابه جایی هیجانات در واکنش به فیلمهای پرهیجان نشان داد بقایای تجارب هیجانی پیشین می تواند با واکنش به صحنه های ترسناک فیلم ترکیب شود و در نتیجه واکنش های احساسی به فیلم را تشدید کند.
این استدلال به این نتیجه منجر می شود که عوامل هیجان آور یک فیلم ترسناک می تواند با تصاویر محرک های ترسناک ترکیب شود تا هیجان تماشاگر و به دنبال آن شدت احساس ترس هنگام تماشای فیلم را افزایش دهد.
تهیه کنندگان فیلمهای ترسناک به لحاظ سبب شناختی از ابزارهای متعدد همچون موسیقی و تعلیق استفاده می نمایند تا وحشت مخاطب را بالا برند.
براساس نتایج مطالعات متعدد که با روش های متفاوت پژوهشی انجام شده است، کودکان تقریبا سه تا هشت سال بیشتر از حیوانات، تاریکی و موجودات فراطبیعی مثل ارواح، هیولاها و جادوگرها می ترسند. ترس های کودکانه نه تا دوازده سال بیشتر از جراحت های فردی و تخریب های فیزیکی و جراحت یا مرگ اعضای خانواده است.
بین نوجوانان هم ترس از جراحت های فردی و تخریب های فیزیکی ادامه می یابد؛ اما عوامل ترسناک در مدرسه و اجتماع و هم ترس های در رابطه با مسائل سیاسی، اقتصادی و جهانی در این سنین ظاهر می شود. هرچه کودکان بالغ تر می شوند، به خطرهای واقعی حساسیت بیشتر و به محرک های تخیلی فیلمها حساسیت کمتر نشان می دهند.

داده ها در رابطه با ترس های کودکان حاکی از آنست که کودکان کم سن و سال نسبت به کودکان بزرگ تر و نوجوانان از چیزهای غیرواقعی که احتمال وقوع شأن در دنیای واقعی غیر ممکن است بیشتر می ترسند. به نظر می آید آگاهی از خطرهای واقعی پیش فرض ترس های بالغ باشد. تمایز میان حقیقت و خیال بخش مهمی از این آگاهی است که صرفا به صورت تدریجی در دوران کودکی توسعه می یابد.
تأثیر شیوه های ادراکی در کودکان کم سن و سال، وقتی توضیحات کلامی را به صورت دیداری و اطلاعات را به شکل باورپذیر به زبان ساده و به دفعات به آنها عرضه نماییم، بهبود می یابد. همینطور کودکان هنگام ترس، نه از شنیدن توضیحات در رابطه با صحنه های ترسناک فیلم، بلکه از هم صحبتی با اطرافیان شأن خوشحال تر می شوند؛ یعنی افرادی که به آنها اجازه می دهند احساس شأن را بیان و احساس آرامش و حمایت شدن کنند.
تفاوت های جنسیتی در ترس ناشی از رسانه ها
اینکه دختران را آسان تر از پسران میتوان ترساند و این که زنان در کل از مردان احساسی ترند، کلیشه های رایج است. به نظر می آید اغلب پژوهشها از این بحث حمایت می کنند؛ هرچند تفاوت های جنسیتی شاید از آنکه در نگاه اول به نظر می رسد، خیلی هم شدید نباشد و این تفاوت ها را شاید بتوان تا حدودی به فشارهای اجتماعی نسبت داد که سبب می شود دختران ترس شأن را بیان و پسران ترس خویش را پنهان کنند.
هرچند جهت بررسی میزان تفاوت های جنسیتی در ترس ناشی از رسانه ها و عواملی که به آن دامن می زند، پژوهش های بیشتری لازم است، این یافته ها نشان می دهند مقیاس تاثیر تفاوت های جنسیتی امکان دارد تا حدودی به جهت عملکرد فشارهای اجتماعی بر رفتارهای جنسیتی باشد تا این رفتارها را با معیارهای خود سازگار کند.
سه عامل بر گرایش تماشاگران به واکنش احساسی در مقابل محرک های ترسناک رسانه ای مؤثرند. این عوامل عبارت اند از الف. میزان مشابهت محرک های رسانه ای به محرک های ایجاد ترس در زندگی واقعی؛ ب. انگیزه تماشاگران برای تماشای محصولات ترسناک رسانه ها؛ ج. عوامل عملی اثرگذار بر احساسات به صورت خلاصه این پژوهش بیان می کند که کودکان هنگام تماشای برنامه ها و فیلمهای ترسناک رسانه های جمعی، گرفتار اضطراب و فشارهای روحی می شوند و بعد از آن این احساسات با شدت های مختلف ادامه پیدا می کند. نظرخواهی های اخیر نشان داده است ترس ناشی از تماشای محصولات رسانه ای اغلب در فرایند خواب کودکان اختلال بوجود می آورد و گزارش های گذشته نگر حاکی از آنست که تأثیرات منفی محصولات رسانه ای ترسناک امکان دارد سال ها و حتی در دوران بزرگسالی ادامه یابد.
این پژوهش که در رابطه با رابطه میان فرایند رشد ادراکی و واکنش های احساسی به محصولات ترسناک تلویزیونی انجام شد، در پیشبینی انواع فیلمها و برنامه های تلویزیونی که کم و بیش کودکان را در سنین مختلف می ترساند، مفید می باشد و هم در دستیابی به شیوه های مؤثر برای مقابله با واکنش ترس کودکان در گروههای سنی مختلف کمک می نماید.
این یافته های رو به رشد به والدین و دیگر مراقبان کودکان کمک می نماید تا از میان محصولات تلویزیونی، انتخابهای معقول تری را برای تماشای کودکان انتخاب کنند و بتوانند کودکان وحشت زده را آرام کند.


منبع:

1402/02/13
10:33:29
5.0 / 5
607
تگهای خبر: آرامش , ادبیات , انتشار , اهدا
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۸ بعلاوه ۱
کادو

كادو دونی

فروش انواع کادو

kadodooni.ir - حقوق مادی و معنوی سایت كادو دونی محفوظ است